انواع کارآفرینی

چهار نوع متفاوت از کارآفرینان 1.کارافرین سنتی 2.کارافرین در حال رشد 3.کارافرین پروژه محور 4.کارافرین سبک زندگی

انواع کارآفرینی

چهار نوع متفاوت از کارآفرینان 1.کارافرین سنتی 2.کارافرین در حال رشد 3.کارافرین پروژه محور 4.کارافرین سبک زندگی


چهار نوع متفاوت از کارآفرینان
1.کارافرین سنتی
2.کارافرین در حال رشد
3.کارافرین پروژه محور
4.کارافرین سبک زندگی
بررسی کلی چهار نوع کارآفرینی
1. تجارت‌های سنتی آنهایی هستند که سال‌های سال دوام آورده‌اند، مانند رستوران‌ها، فروشگاه‌ها، نجاری‌ها، آرایشگاه‌ها، مکانیکی‌ها و شرکت‌هایی که به عملکرد جامعه‌ی ما کمک می‌کنند.2. تجارت‌های درحال رشد معمولا در حوزه‌ی تهیه‌ی نرم‌افزار و برنامه برای گوشی‌های هوشمند و تبلت‌ها، مشاوره، ارتباطات و بازاریابی، تولید تجهیزات پزشکی و اطلاعات تجاری فعالیت دارند. تجارت‌های سطح بالا در این گروه قابل بهبود هم هستند.3. تجارت‌های پروژه محور را معمولا کارآفرینان تحصیل کرده اداره می‌کنند و در این مورد معمولا نوع تجارت با تحصیلات آنها مرتبط است. به عنوان مثال ترجمه، طراحی سازه‌ها و برگزاری نمایشگاه در موزه‌ها، طراحی گرافیکی،نویسندگی روان‌شناسی، فیلم‌سازی، طراحی پارچه و غیره.4. کارآفرینان سبک زندگی معمولا شرکت خود را بر پایه‌ی تحصیلات بنا نمی‌کنند. کار آنها معمولا “عشقی” است، کاری که انجام می‌دهند را دوست دارند. کارآفرین سبک زندگی ممکن است فروشنده‌ی آلوئه‌ورا یا محصولات لاغری باشد، ویترای کار کند، نویسنده‌ی کتاب‌های کودکان باشد، هنر درمانی کند یا مشاوره و روان‌سنجی انجام دهد.

۷ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «کارافرینی» ثبت شده است

  • ۰
  • ۰

یک کارآفرین نوعی را تصور کنید. احتمالا یک شخص آرام، خوددار و درون‌گرا اولین چیزی نیست که به ذهن شما می‌آید.آیا کارآفرینان نباید اجتماعی و پرقدرت باشند، مهارت کلامی قوی داشته باشند و بتوانند بر کارمندان، مشتریان و سرمایه‌گذاران با قدرت شخصیتی خود اثر بگذارند؟ به همین دلیل از گذشته به افراد درون‌گرایی که می‌خواهند کارآفرین شوند، توصیه می‌کنند «کمی برون‌گراتر باشید.»اما اکنون کارشناسان کسب‌وکار و روانشناسان به این نتیجه رسیده‌اند که این توصیه اشتباه است و مهارت‌های منحصربه‌فردی را که افراد درون‌گرا دارند نادیده می‌گیرد؛ یعنی توانایی تمرکز کردن در طولانی مدت، تمایل به تفکر انتقادی و متوازن، استعداد توانمندسازی دیگران و غیره. این مهارت‌ها باعث می‌شود آنها نسبت به افراد برون‌گرا برای کارآفرینی و موفقیت کسب‌وکار مناسب‌تر باشند.در واقع، بسیاری از کارآفرینان و مدیران عامل یا به درون‌گرایی خود اذعان دارند یا ویژگی‌های متعددی دارند که باعث می‌شود درون‌گرا تلقی شوند. از جمله این افراد می‌توان به بیل‌گیتس (موسس مایکروسافت)، استیو وزنیاک (از موسسان اپل)، لری پیج (از موسسان گوگل)، مارک زوکربرگ (موسس فیس‌بوک)، ماریسا میر (مدیرعامل فعلی یاهو) و وارن بافت (مدیرعامل شرکت برکشایر) اشاره کرد.افراد درون‌گرا وقتی کارآفرین می‌شوند موفق هستند، چون به گفته سوزان کین (Susan Cain)، نویسنده کتاب «ساکت: قدرت افراد درون‌گرا در دنیایی که نمی‌تواند جلوی صحبت کردن را بگیرد» و موسس وب‌سایت Quiet Revolution، «آنها شرکت‌ها را از نقطه‌ای کاملا متمرکز ایجاد و هدایت می‌کنند.»سوزان می‌افزاید: «افراد درون‌گرا به خاطر افتخار خودشان به رهبری علاقه‌مند نیستند، بلکه تاکید آنها بر خلق چیزی است. ماهیت افراد درون‌گرا به این صورت است که نسبت به یک، دو یا سه موضوع در زندگی خود احساساتی می‌شوند. و به دنبال اشتیاقی که نسبت به یک ایده دارند، تلاش می‌کنند و اتحاد تشکیل می‌دهند و تخصص به دست می‌آورند و هر کاری را که لازم باشد انجام می‌دهند تا به نتیجه برسند

کارشناسان می‌گویند وقتی شخصی بیشتر بر بازخورد مثبت متمرکز می‌شود، اهمیت جنبه منفی موضوع را نادیده می‌گیرد که در مورد برون‌گراها این گونه است.و بالاخره، تحقیقی در سال ۲۰۰۹ به این موضوع پرداخت که درون‌گراها و برون‌گراها چگونه با یک «وظیفه سخت» برخورد می‌کنند. محققان دریافتند برون‌گراها وقتی وظیفه سختی را به سرانجام می‌رسانند، کاملا موضع شادی دارند، اما درون‌گراها ترجیح می‌دهند در وضعیت احساسی خنثی بمانند. بیولو می‌گوید: «فضای شاد افراد درون‌گرا فضای آرام‌تری است و وقفه‌های کمتری دارد. احساسات آنها هیچ گاه به شدت تحریک نمی‌شود.» البته درون‌گراها هم ویژگی‌هایی دارند که ممکن است برای کارآفرینی مناسب نباشد: تمرکز درونی آنها گاه ممکن است آن‌قدر زیاد باشد که نتوانند با دیگران ارتباط برقرار کنند. برون‌گراها به‌طور طبیعی خوب ارتباط برقرار می‌کنند و می‌دانند چگونه دیگران را دنبال خود راه بیندازند.

  • شراره مهبودی
  • ۰
  • ۰

شاخص کارآفرینی و مدیریت کسب وکار

شاخص کارآفرینی جهانی ، نگاه دقیق به سلامتی اکوسیستم های کارآفرینی ملت‌ها را فراهم می کند. یک روش شاخص را ایجاد شده است که شرایط چارچوب کارآفرینی ملت‌ها را با نگرش‌ها، توانایی ها و آرمان های کارآفرینی در سطح مجزا مرتبط می کند. شاخص ترکیبی ابزارهای سیاست گذاران را برای فهم نقاط قوت و ضعف های کارآفرینی کشورهای خود می دهد و به این ترتیب آنها را قادر به اجرای سیاست هایی می کند که کارآفرینی مولد را ترویج دهند. شاخص کارآفرینی جهانی GEI برای کمک به دولت ها در جهت توسعه کارآفرینی پایدار طراحی شده است.روش GEDI اطلاعات مربوط به نگرش ها، توانایی ها و آرزوهای کارآفرینان محلی را جمع آوری می کند و سپس آن ها را در مقابل زیرساخت های اجتماعی و اقتصادی غالب شامل جنبه هایی مانند اتصال پهنای باند و ارتباطات حمل و نقل به بازارهای خارجی، قرار می دهد. این فرایند ۱۴ نشانگر را ایجاد می کند که GEDI برای سنجش سلامت اکوسیستم منطقه ای استفاده می کند.

شاخص مدیریت کسب وکار

یک معیار قابل اندازه گیری است که برای پیگیری و ارزیابی فرایندهای خاص کسب و کار به کار گرفته می شود. حیاتی است که به این امر توجه شود که شاخص های کسب و کار باید به مخاطبان کلیدی پیرامون یک کسب و کار مانند سرمایه گذاران، مشتریان و انواع مختلف کارمندان مثل مدیران بپردازند. هر بخشی از کسب و کار شاخص های خاص خود را دارد که باید تحت نظارت قرار بگیرد، بازاریابان آمار کمپین و برنامه ها را دنبال میکنند، تیم فروش فرصتهای جدید را بررسی میکند و رهبران و مدیران اجرایی به دنبال تصویر کلی شاخص های مالی هستند. برای موثر واقع شدن، شاخص های کسب وکار باید با بنچ مارک های تثبیت شده یا اهداف کسب و کار مقایسه شوند. این امر مفاهیم ارزشمندی برای مقادیر مورد استفاده در شاخص فراهم کرده و به کاربران کسب و کار این امکان را می دهد که بهتر بر مبنای اطلاعاتی که مشاهده میکنند عمل کنند

کارآفرینی وایجاد اشتغال

کارآفرینی و ایجاد اشتغال بیش از هرچیز به میزان و نحوه سرمایه گذاری در آموزش عالی، تحقیق و توسعهء و فضای کسب و کار یک کشور بستگی دارد. فضای کسب و کار به عنوان چارچوبی متشکل از نهادهای کارآمد(مالی، قضایی، اداری و اجتماعی)، قوانین و مقررات شفاف و باثبات وسیاستگذاری مناسب دولت، بستر لازم برای رشد پایدار اقتصادی، توسعه سرمایه گذاری، کارآفرینی و کاهش نگرانی و عدم اطمینان نسبت به آینده راتا سطح قابل تحمل برای فعالان اقتصادی فراهم می کند.از این رو مقاله حاضر در ابتدا به بررسی رابطه بین دانشگاه، کارآفرینی و اشتغال پرداخته وتشریحی از نقش دانشگاه در توسعه کارآفرینی داشته است. و در ادامه شاخص های ۱۰ گانه کسب و کار در ایران را از دیدگاه بانک جهانی موردبررسی قرار داده است. و به ارائه مدل مفهومی جدیدی در ارتباط با قوای سه گانه و رابطه آنها با فضای کسب و کار نموده است.

 

  • شراره مهبودی
  • ۰
  • ۰

تاثیرات کارآفرینی

منبع پیدایش صنعت های جدید است.نوآوری اقتصادی بیشتر را به همراه دارد.منبع بنیادی افزایش در بهره وری است.رابطه ای فراگیر و پایدار با رشد اقتصادی دارد. پژوهشگران از دیدگاههای متفاوت تاثیرات کارآفرینی را به شرح ذیل ارائه داده اند:الف) تاثیرات اجتماعی:کارآفرینان تاثیرات شگرفی براجتماع دارند و موضوع کارآفرینی مورد توجه جامعه شناسان از جمله “ماکس وبر” جامعه شناس آلمانی کارآفرینی را یک فرآیند اجتماعی میداند که در آن کارآفرین با اشتیاق و پشتکار در کار، خوشتن خویش را پیدا می کند و از بند عادات  و سنت های همیشگی رها می شود.نقش شایسته کارآفرینی و تآثیر آن در رشد و توسعه اقتصادی ، توانمند سازی منابع انسانی ، اشتغال زایی، استقرار و توسعه عدالت اجتماعی ، حضور گسترده و فعال در بازارهای جهانی ، فقرزدایی و افزایش امید به زندگی ، بر کسی پوشیده نیست. از این رو کشورهای مختلف در دهه های اخیر با توجه به نقش مؤثر و مثبت کارآفرینان اقتصادی در توسعه جامعه ، بهره برداری از این توانمندی را مورد توجه قرار داده اند.

پیامدهای کارآفرینی

پیامدهای کارآفرینی  دامنه تاثیرات کارآفرینی بر جامعه بسیار وسیع است . از تغییر در ارزشهای اجتماعی تا رشد شتابان اقتصادی . محققین تغییرات مختلفی را که کارآفرینی در یک جامعه ایجاد می کند ، بررسی کرده و آثار آن را از دیدگاه های متفاوت مورد بحث قرار داده اند.ساماندهی و استفاده اثربخش از منابع پیامدهای مثبتی که توسعه کارآفرینی در اقتصاد کشور ایجاد می کند ، غیر قابل انکار است. مردم یک جامعه برای تامین محصولات و ارائه خدمات مورد نیازشان به یکدیگر متکی هستند . هر چه جامعه رشد بیشتری داشته باشد ، نقش افراد تخصصی تر و واضح تر می باشد . برای هر شخص مشکل است که به تنهایی نیازهای خود را برآورده نمایند . برای مثال ، یک زارع محلی می تواند برای خود برنج و مرغ و سبزیجات تولید کند ولی نمی تواند لباس و عینک و دارو بسازد . دستیابی به اهداف آرمانی سند چشم انداز بیست ساله جمهوری اسلامی ایران و نیز تحقق اهداف برنامه پنجم توسعه کشور مستلزم توسعه فرهنگ و دانش کارآفرینی به عنوان موتور محرکه این حرکت عظیم است. کارآفرینی موجب اشتغال می شود 2-کارآفرینی کیفیت زندگی را بهبود می بخشد.3-کارآفرینی موجب توزیع متناسب درآمد می شود و اضطرابهای اجتماعی را آرامش می بخشد .4- کارآفرینی موجب بهره برداری از منابع و فعال شدن آنها برای بهره وری عظیم ملی می شود .5- کارآفرینی موجب سود اجتماعی از طریق دولت می شود .

 

 

  • شراره مهبودی
  • ۰
  • ۰

مفهوم استارت آپ موفق

در واقع استارت آپ ها مجموعه ای از افراد، راه حل ها، روش ها و ابزارهایی ست که برای هدف و مدل مشخصی از کسب و­­کار و درآمدزایی بیشتر از محصول یا خدمت ارائه شده، به وجود آمده اند. این مفهوم معمولا بر مبنای ایده های نوآورانه و خلاق بیان می­شود تا محصول یا خدمتی را با روش های نوین به سودآوری زیاد برساند. به این شکل که در استارت آپ گروهی از افراد ایده های خود را برای مدل کسب و کاری قابل توسعه و تکرار پذیر ارائه میدهند و پس از انتخاب بهترین ایده، گروهی روی آن کار می­کنند تا به ایجاد و رشدی سریع بینجامد.این شرکتهای نوپا می‌توانند در هر شکلی ایجاد شوند اما لفظ استارت آپ اغلب برای شرکت‌هایی به کار می‌رود که رشد سریعی دارند و بر پایه تکنولوژی فعالیت می‌کنند و همچنین سرمایه‌گذارها به عنوان یکی از ارکان اصلی و شتاب دهنده، بطور کلی به آن دسته از شرکت نوپا هایی جلب می‌شوند که نسبت خطر به سود بالایی دارند و مقیاس‌پذیرتر هستند.  

ویژگی های یک استارت آپ موفق

یک استارت آپ موفق باید ویژگیهای خاص خودش را داشته باشد که بسیاری از افراد به آن دقت لازم را ندارند. در این مقاله میخواهم برخی از ویژگی های یک استارت آپ موفق بررسی کرده و به مشکلات استارت آپ های اینترنتی بپردازم.بسیاری از کسب و کارهای اینترنتی به دلیل عدم در نظر گرفتن نیازهای بازار، بررسی صحیح رقبا، شناخت نیازهای مخاطب و نداشتن برنامه مناسب برای بازاریابی از بین می روند، برای جلوگیری از این موضوع باید جوانب مختلف یک کسب و کار اینترنتی را تحلیل کرد و پیش از راه اندازی و سرمایه گذاری در این زمینه دقت های لازم را انجام داد. در این مقاله به بررسی ویژگی های لازم برای موفقیت یک استارت آپ موفق اینترنتی می پردازم. ایده اولیه یک استارت آپ اهمیت بسیار زیادی دارد.

چرا برخی از استارت آپ ها شکست می خورند؟

۴ دلیل اصلی که هرکدام دلایل جزئی تری هم دارند به دست آمده است. آنها یک لیست از ۱۲ اشتباه مدیریتی را هم در اختیارمان قرار داده اند.عدم تمرکز-نداشتن انگیزه، تعهد و اراده-غرور بیش از حد که به شما اجازه نمی دهد نظرات دیگران را بشنوید-بکار گرفتن افراد نابلد-عدم استفاده از مشاور خوب-نداشتن اطلاعات تخصصی در زمینه تجارت: اطلاعات مالی، خدماتی و بازاریابی-سود زیاد در آغاز کار-نبود بازار مصرف-مشکل مالی-تیم کاری ضعیف-ورشکست شدن-مشکلات مربوط به قیمت ها-محصول ضعیف-عدم وجود الگوی تجاری-بازاریابی ضعیفتوجه کنید که تمام این مسائل به مسائل تیمی و تجاری مرتبط اند، حتی مشکلاتی که مربوط به کالا و محصول هستند. این مشکلات به مدیریت و توانایی مدیریت برای ساختن یک تیم قوی و با انگیزه و بکارگیری الگوهای تجاری موفق، مربوط می شود. همچنین به یاد داشته باشید که اگر دلیل شکست تان، مشکلات مالی باشد، عوامل مختلفی در ایجاد این مشکلات دخیل هستند.

 

  • شراره مهبودی
  • ۰
  • ۰

 

مفهوم ریسک و انواع آن در حوزه کار آفرینی

مفهوم  ریسک و انواع آن در حوزه کار آفرینی:ریسک کردن به معنای اقدام کردن برای دستیابی به یک هدف یا خواسته یا برآورده کردن یک نیاز، در شرایطی است که می‌دانیم این اقدام ممکن است تبعات یا دستاوردهای منفی هم داشته باشد.بر این اساس،  معنای جستجوی فرصت‌های جدید، ارزیابی تبعات احتمالی، سنجش تبعات مثبت و منفی و مقایسه آنها با یکدیگر و در نهایت، انتخاب میان اقدام کردن و نکردن است. هرنوع فعالیتی در فرآیند اجرای خود با احتمال وقوع حادثه و یا مخاطراتی روبرو می باشد که حاصل آن می تواند از تحقق احتمالی برآورده شدن صد در صد نتیجه و یا خواست مورد انتظار جلوگیری کند .بنابراین احتمالی را که موجب می گردد تا بازده مورد نظر حاصل نشود را نامیده و این امر اشاره به وضعیتی ناخوشایند دارد که ممکن است فرد و یا سازمان در معرض آن قرار گرفته و باعث به وجود آمدن زیان گردد.این وضعیت جدید می تواند یک حادثه زیانبار و یا یک عامل بازدارنده و یا در بر نوع خطر یا بی نظمی و یا بی ثباتی در مسیر فعالیت ها باشد بنابراین به طور خلاصه عدم اطمینان از وقوع خسارت و غیرقابل پیش بینی بودن وقوع پیش آمدها را ریسک می نامیم.

یکی از مشخصات  ریسک در کار آفرینی

اگر ریسک پذیر نیستید، به ‌قطع یقین می‌توانیم بگوییم پس کسب‌وکاری هم برای کارآفرینی ندارید. اساسا کارآفرینی با ریسک‌ پذیری گره خورده است. باید مقداری از سرمایه‌تان را برای توسعه‌ی تجارت‌تان سرمایه‌گذاری کنید. البته این امر در بیشتر مواقع اتفاق می‌افتد، به‌عبارت‌دیگر، هرازگاهی اعتبار خودتان را بابت ایده‌ای اثبات ‌نشده به‌خطر خواهید انداخت. در بیشتر مواقع از چک دستمزد‌تان برای چندمین بار چشم‌پوشی خواهید کرد. بنابراین هر تصمیمی که می‌گیرید، چندینکوچک دربردارد، مانند: هرماه تعدادی از نیروهای‌تان ممکن است از کار استعفا دهند،  خط‌مشی اصلی سازمان ممکن است با شکست مواجه شود، و رویکرد جدید شما ممکن است باعث عصبانیت یکی از بهترین ارباب‌رجوع‌های‌تان شود. به‌محض ورود به‌ دنیای کارآفرینی،‌ لازم است به‌مثابۀ بخشی از کار، مهیای  باشید.اغلب ریسک پذیری حساب شده را آن به عنوان یکی از مهمترین ویژگی‌های فرد کارآفرین بیان می نمایند.  در کارآفرین با یک قمارباز متفاوت است. چرا که در مورد کارآفرین این کار بسیار حساب ‌شده صورت می‌گیرد. برخلاف تصور عمومی که کارآفرین را یک فرد عاشق ریسک می‌پندارند، کارآفرین یک فرد عاشق ریسک نیست و فقط در مواردی به ریسک اقدام می‌کند که نتایج حاصل از آن را مورد محاسبه قرار داده و موفقیت در آن سود زیادی را برای وی در برداشته باشد. به علاوه یک کارآفرین در صورتی اقدام به ریسک می‌کند که تلاش خود را در موفق شدن آن ریسک مؤثر بداند. ریسک‌پذیری در کارآفرین بسیار معتدل و حساب‌ شده است و فرد کارآفرین اقدام به ریسک‌های بزرگ نمی‌کند.

انواع ریسک

1-ریسک نرخ بهره 2-ریسک تجاری 3-ریسک اعتباری 4-ریسک مالیات پذیری 5-ریسک استرداد 6-ریسک تورم 7-ریسک نقدینگی 8-ریسک بازار 9-ریسک سرمایه گذاری مجدد 10-ریسک نرخ ارز

 

 

  • شراره مهبودی
  • ۰
  • ۰

کارآفرینی زنان

یکی از مهم‌ترین معیارها جهت سنجش درجه توسعه یافتگی یک کشور، میزان اهمیت و اعتباری است که زنان کارآفرین در آن کشور دارا می باشند. اکنون نگاه جهان، بیشتر به سوی زنان معطوف شده است زیرا امروز، برای تحقق توسعه اجتماعی، تسریع فرایند توسعه اقتصادی و محقق شدن عدالت اجتماعی، چنان‌چه به زن به عنوان نیروی فعال و سازنده نگریسته شود، قطعاً تأثیر بسیاری در روند توسعه و افزایش کمّی و کیفی نیروی انسانی آن جامعه خواهد داشت. نقش زنان در توسعه، مستقیماً با هدف توسعه اجتماعی و اقتصادی بستگی داشته و از این رو در تحول همه جوامع انسانی، عاملی بنیادی محسوب می گردد. این نوشتار در صدد است، ضمن انجام یک تحلیل اقتصادی مختصر در زمینه توسعه، به چگونگی رابطه میان موقعیت زنان با توسعه یافتگی و تأثیر گذاری مشارکت آنان به عنوان نیمی از نیروی فعال جامعه در فعالیت‌های اقتصادی، برای تحقق توسعه و عدالت اجتماعی بپردازد.

ویژگی‌های زنان کار آفرین

بانوان در کنار وظایفی که در منزل به عهده دارند، در امر کارآفرینی فعالیت دارند که ویژگی‌های آنان را می‌توان به شرح ذیل خلاصه نمود:داشتن چشمانداز: چشم انداز برای یک زن کارآفرین کاملاً شفاف و خالی از هرگونه ابهام بوده ولــذا قابل انتــقال به دیگران می باشد.مصمم بودن: عزم راسخ کارآفرینان به ویژه بانوان، مصمم از ایده‌هایجدید و فرصت‌ها و پیشنهادهای شغلی دیگر چشم‌پوشی کرده و در مقابل به کاری که برایخود برگزیده‌اند پایبند می‌مانند.

1.    توازن بین زندگی و کار

زندگی متوازن ذهن را برای ایده‌های خلاق آماده می‌کند. با آنکه زنان کارآفرین همواره مسوولیت زندگی شخصی و خانوادگی را به عهده دارند، آن دسته از آن‌ها که بین کار و زندگی خانوادگی توازن برقرار می‌کنند و به زندگی خانوادگی، دوستان، سلامتی و روح خود توجه بیشتری دارند، موفق‌تر هستند. ویژگی ششم به ویژه در مورد زنان مصداق دارد زیرا آن‌ها در هر سطح شغلی که باشند بر خانواده بیش از مردان تاثیر می‌گذارند.

2.    هدفمندی

اهداف‌‌ همان رویا‌ها هستند که با برنامه عملی و شفاف تجهیز شده‌اند. اگر اهداف نوشته نشوند در حد رویا و آرزو باقی می‌مانند. تحقیقات نشان می‌دهد زنانی که برای مدیریت شرکت و کسب و کار خود برنامه‌ای شفاف و مرحله‌بندی شده دارند موفق‌تر عمل می‌کنند. البته این ویژگی برای تمام کارآفرین‌ها مفید است اما از آنجا که زنان وظایف خانوادگی گسترده تری دارند، برنامه ریزی به آن‌ها کمک می‌کند توازن لازم را بین کار و زندگی خانوادگی برقرار کنند.

3.    دقت

اقدامی استراتژیک در هر برنامه برای کارآفرینی؛ تشخیص خلا در بازار است که می‌توان آن را از طریق کارآفرینی پر کرد. کشف نیازهایی که تاکنون پاسخ داده نشده‌اند یا به میزان لازم تامین نشده‌اند کلید تولید موفق است.زنان به علت ریزبینی و دقت بالای خود نسبت به مردان توانایی بالاتری در کشف این نیاز‌ها دارند. از سوی دیگر آمار‌ها نشان می‌دهد تقریبا در تمام کشور‌ها میزان مصرف زنان بیش از مردان است به همین دلیل آن‌ها نیازهای بازار را بهتر تشخیص می‌دهند و کالاهایی که تولید می‌کنند نیاز واقعی بازار است.

4.    آموزش

اغلب زنان کارآفرین شیوه‌های کاری خود را به جانشین‌هایشان فرا می‌دهند و نوعی انتقال تجربه در شرکت‌هایی که آن‌ها تاسیس می‌کند مشاهده می‌شود که بسیار بیشتر از وضعیتی است که در شرکت‌های تحت مالکیت مردان دیده می‌شود. همین ویژگی به آن‌ها کمک می‌کند هم‌زمان از هم‌فکری دیگران استفاده کنند.

5.    نگاه بلندمدت

بالا‌ترین شدت مقاومت قبل از شکست صورت می‌گیرد. احتیاط و آینده نگری جزو ویژگی‌های اصلی کارآفرین‌های زن است. به دلیل نگاه بلندمدت سرسختی زنان در مواجهه با مشکلات بیشتر است. البته احتیاط باعث نمی‌شود زنان موفق جرات برداشتن قدم بعدی را نداشته باشند. با آنکه در سرتاسر جهان تعداد زنان کارآفرین بسیار پایین‌تر از مردان است اما در شرایط برابر موفقیت آن‌ها بیشتر است. با آنکه در اکثر کشورهای جهان قوانین برای حضور زنان در عرصه اقتصاد مناسب نیست و هنوز نسبت به توانایی زنان در کارآفرینی آن طور که باید اعتماد به وجود نیامده اما روند نقش‌آفرینی زنان در حوزه کارآفرینی روندی روبه رشد است. واقعیت این است که هر چه سطح مسئولیت‌ها بالا‌تر می‌رود تعداد زنان کمتر می‌شود اما به تدریج تعداد آن‌ها رو به افزایش است.

انگیزه زنان کارآفرین

انگیزه هایی که در مردان و زنان باعث کارآفرینی می شود، به دو دسته تفکیک می شود. کارآفرینی بر اساس  فرصت و کارآفرینی بر اساس نیاز. کارآفرینی بر اساس فرصت زمانی شکل می گیرد که افراد از فرصت های موجود بهره برداری کنند و کارآفرینی بر اساس نیاز هنگامی است که افراد به علت نبود گزینه شغلی بهتر و نیاز اقتصادی مجبور به کارآفرینی می شوند.چنانچه نرخ فعالیت های کارآفرینی زنان در کشورهای با درآمد بالا و درآمد متوسط و پایین تا حد زیادی تحت تاثیر فرصت ها و انگیزه هاست، در کشورهایی با درآمد متوسط و پایین، زنان از روی اجبار و نبود گزینه شغلی بهتر به کارآفرینی روی می آورند. اما در کشورهایی با درآمد بالا زنان براساس فرصت های موجود، فعالیت های کارآفرینی را مورد توجه قرار می دهند. انگیزه اکثریت زنان در ورود به کسب و کار در کشورهایی با درآمد پایین ایجاد درآمد برای زندگی خود و خانواده است.از مهمترین انگیزه های زنان کارآفرین میتوان به دو انگیزه “نیاز به شغل مناسب” و “مهیا ساختن شرایط بهتر کاری برای آینده فرزندان و دیگر اعضای خانواده” اشاره کرد که مختص آنان می باشد.

اهمیت‌ کارآفرینی‌‌ از نظر ایجاد اشتغال برای زنان

زنان در کشورهای رو به توسعه، امید اول برای ارتقای خانواده‌ها و رشد و توسعه‌ی کشورهای خود محسوب می‌شوند. موفقیت زنان کارآفرین در جوامع نه ‌تنها سبب سودهای اقتصادی می‌شود، بلکه منافع اجتماعی و فرهنگی هم ایجاد می‌نمایند. زنان به دلایل متعدد از جمله بیکاری و کاهش دستمزدها و نارضایتی از شغل قبلی، وارد کارآفرینی می‌شوند. چون کارآفرینی راهی برای برون‌رفت از بیکاری معمول است.

 

  • شراره مهبودی
  • ۰
  • ۰

کارآفرینی


 

چهار نوع متفاوت از کارآفرینان

1.کارافرین سنتی

2.کارافرین در حال رشد

3.کارافرین پروژه محور

4.کارافرین سبک زندگی

بررسی کلی چهار نوع کارآفرینی

1. تجارت‌های سنتی آنهایی هستند که سال‌های سال دوام آورده‌اند، مانند رستوران‌ها، فروشگاه‌ها، نجاری‌ها، آرایشگاه‌ها، مکانیکی‌ها و شرکت‌هایی که به عملکرد جامعه‌ی ما کمک می‌کنند.2. تجارت‌های درحال رشد معمولا در حوزه‌ی تهیه‌ی نرم‌افزار و برنامه برای گوشی‌های هوشمند و تبلت‌ها، مشاوره، ارتباطات و بازاریابی، تولید تجهیزات پزشکی و اطلاعات تجاری فعالیت دارند. تجارت‌های سطح بالا در این گروه قابل بهبود هم هستند.3. تجارت‌های پروژه محور را معمولا کارآفرینان تحصیل کرده اداره می‌کنند و در این مورد معمولا نوع تجارت با تحصیلات آنها مرتبط است. به عنوان مثال ترجمه، طراحی سازه‌ها و برگزاری نمایشگاه در موزه‌ها، طراحی گرافیکی،نویسندگی روان‌شناسی، فیلم‌سازی، طراحی پارچه و غیره.4. کارآفرینان سبک زندگی معمولا شرکت خود را بر پایه‌ی تحصیلات بنا نمی‌کنند. کار آنها معمولا “عشقی” است، کاری که انجام می‌دهند را دوست دارند. کارآفرین سبک زندگی ممکن است فروشنده‌ی آلوئه‌ورا یا محصولات لاغری باشد، ویترای کار کند، نویسنده‌ی کتاب‌های کودکان باشد، هنر درمانی کند یا مشاوره و روان‌سنجی انجام دهد.

1.کارافرینی سنتی

شرکت

شرکت سنتی سال‌ها سابقه دارد؛ مانند رستوران، مغازه، نجاری، آرایشگاه، مکانیکی و سایر شرکت‌هایی که به عملکرد جامعه کمک می‌کنند.

روش انجام کار و ارائه‌ی خدمات در این شرکت‌ها، در گذشته و آینده معمولا یکی است.

نجار خانه می‌سازد، مغازه‌دار اجناس خود را در مغازه یا به صورت اینترنتی می‌فروشد، رستوران‌دار در رستوران، دکه‌ی خیابانی یا ون غذا می‌فروشد، مکانیک ماشین‌ها را تعمیر می‌کند و آرایشگر مو کوتاه می‌کند.

در تجارت‌های سنتی معمولا توصیف کردن نوع کار آسان است. اگر کارآفرین در کار خود مهارت داشته باشد از همان روز اول بر کار‌ها تسلط دارد.

بسیاری از تجارت‌های سنتی را کارآفرینان غیرماهر اداره می‌کنند. آنها موفق شده‌اند تا با کسب تجربه، مهارت‌های کاری خود را بیاموزند.

شخصیت

کارآفرین سنتی ممکن است در حوزه‌ی نجاری، مکانیک، آشپزی، فروشندگی و یا سایر حوزه‌های فنی و حرفه‌ای تحصیل کرده باشد.

این افراد سال‌هاست در این زمینه شاغل هستند و حالا حس می‌کنند که وقت آن رسیده است که خود تجارتی مستقل داشته باشند.

انگیزه‌ی آنها برای شروع شرکت معمولا این است که “وقتی می‌توانیم مستقل باشیم، لازم نیست آن‌قدر سخت برای دیگران کار کنیم”.

مهم‌ترین نکته در مورد کارآفرینان سنتی این است که کار کنند، چیزی را تولید کنند و تا آنجایی که می‌توانند پول در آورند.

نیازی به صحبت کردن و برنامه‌ریزی زیاد نیست چون این افراد می‌دانند چه می‌کنند و چه می‌فروشند.

خیلی از کارآفرینان سنتی در زمینه‌ی کاری خود، تحصیلات حرفه‌ای ندارند، ولی همه چیز را به صورت تجربی آموخته‌اند. مثلا شما مهاجر هستید و می‌خواهید مغازه یا رستورانی باز کنید، و مهارت‌های لازم برای این کار را از سایر افراد شاغل در این صنف می‌آموزید.

نوآوری

برای کارآفرین سنتی گسترش دادن و بازآفرینی شرکت از اهمیت زیادی برخوردار نیست. محصولات و خدمات بر اساس مهارت‌های کارآفرین هستند و تغییرات آهسته‌ای دارند.

تغییر معمولا وقتی اتفاق می‌افتد که نسل جدیدی مسئولیت شرکت را به عهده می‌گیرد یا آن را می‌خرد.

اما برخی از این شرکت‌های سنتی با استفاده از مهارت‌های فردی، استعداد بالا و شانس، به شرکت‌های در حال رشد تبدیل می‌شوند. خیلی از شرکت‌های ابزارآلات، لوازم برقی، پلاستیک یا نجاری‌ها به کارخانه‌های صنعتی بزرگ تبدیل شده‌اند، چرا که مؤسس آنها توانسته‌ است تا موقعیت بازار را بسنجد و محصولی را تولید کند که مورد نیاز مشتریان است.

تجربه‌ی مشاوره

اکثر کارآفرینان سنتی محصولی کاملا مشخص دارند، مثلا: فروش ساندویچ، فروش لباس زنانه، ساخت دیوار آجری، یا ساخت چرخ دوچرخه.

زمانی که مشاور و کارآفرین سنتی با یکدیگر ملاقات می‌کنند، مشاور باید روی قوانین عملی و دولتی تمرکز کند. برای مثال مالیات، مالیات فروش، قوانین شهرداری، استانی و منطقه‌ای. قوانینی که می‌توانند موانعی برای کارآفرینی باشند که می‌خواهد از مهارت‌های خود استفاده کند، سخت کار کند و پول به دست آورد.

مشاور کارآفرین می‌تواند سایر موانعی را که ممکن است در برابر موفقیت شرکت قرار داشته باشند، ببیند، مثلا: رقابت بیش از اندازه، محصولات از مد افتاده، مکان نامناسب، دست‌کم گرفتن مسائل مالی یا انتظارات خیلی خوش‌بینانه درمورد مشتریان. برقراری ارتباط مفید با کارآفرین ممکن است سخت باشد. بنابراین شاید مجبور شوید که برای طرح این موارد، تا ملاقات بعدی صبر کنید.

اغلب، کارآفرین سنتی از شما می‌خواهد برایش برنامه‌ی بودجه آماده کنید. مثلا بودجه‌ای که بانک یا شخص دیگری از او خواسته است.

آماده کردن بودجه به کمک کارآفرین، روش خوبی برای پیدا کردن مسائل مشترک است. ارقام بودجه “مسائل مشترک” هستند. درمورد ارقام بودجه حرف بزنید؛ آنها را روی نمودار ببرید، انجام عملیات ریاضی کمک می‌کند هم‌کلام شوید..

یک توصیه‌ی خوب برای کارآفرین سنتی این است که برای او راه‌هایی را پیدا کنید تا کارهای اداری را در شرکت انجام دهد. مدیریت اشتباه مسائل مالی و سایر موانع دولتی می‌توانند برای کارآفرینان سنتی کشنده باشند. اگر آنها کسی را پیدا کنند که کارهای اداری را مدیریت کند، می‌توانند تمام زمان خود را روی آن‌چه دوست دارند بگذرانند: سخت کار کردن روی محصول.

2.کارافرین در حال رشد

شرکت

این شرکت معمولا بر پایه‌ی یک ایده‌ی تکنیکی یا دیجیتال بنا شده‌ است، ولی علاوه بر این مشاورانی که از شرکت مشاوره‌ی خود خارج شده‌اند هم شرکت‌های در حال رشد را تأسیس می‌کنند.

در بهترین حالت ایده‌ی تجاری قابل برداشت است، یعنی وقتی که محصول یا خدمات برای اولین بار تولید شده‌اند، می‌توان آن را بدون هیچ هزینه‌ی اضافه‌ای به بقیه‌ی دنیا فروخت. فیس‌بوک و دراپ‌باکس مثال‌هایی از تجارت‌های قابل برداشت هستند.

حوزه‌های تجاری معمول تهیه‌ی نرم‌افزار، برنامه‌ی گوشی‌های هوشمند و تبلت، شرکت‌های ارتباطی و بازاریابی، تولید تجهیزات پزشکی، هوش تجاری و موارد مشابه هستند.

شخصیت

کارآفرین در حال رشد یا تیم او می‌خواهند تجارتی را شروع کنند که رشد خواهد داشت، مشتری‌های بسیاری جذب خواهد کرد و پول زیادی به دست خواهد آورد.

این افراد ممکن است امیدوار باشند که روزی کل شرکت را بفروشند و زندگی راحتی داشته باشند.

این کارآفرینان جاه‌طلب هستند، سخت کار می‌کنند و وقت خیلی کمی برای ارتباط با افراد خارج از شرکت دارند.

این افراد معمولا تحصیلات علمی و تکنیکیِ دانشگاهی دارند و گاهی اوقات کار خود را بعد از فارغ‌التحصیلی شروع می‌کنند. سایر افراد ممکن است سال‌ها تجربه‌ی کار کردن در صنعت را داشته باشند و همراه با همکاران خود ایده‌ی تجارت جدید را پرورش داده‌ باشند.

وقتی کارآفرین در حال رشد، که اغلب اوقات مرد است، با مشاور کارآفرینی ملاقات می‌کند، اغلب اوقات پروژه‌ی تجاری خود را در غالب طرحی تجاری ارائه می‌کند.

کسب دانش جدید

کارآفرین در حال رشد وقتی با مشکلی برخورد می‌کند به دنبال دلیل آن می‌رود و بعد به جستجوی راه‌حل می‌پردازد. او اینترنت و کتاب‌های مرجع را جستجو می‌کند، یا افرادی را پیدا می‌کند که در آن زمینه‌ی به‌خصوص متخصص هستند.

این فرد دوره‌های بلند مدت را نمی‌پسندد و یک سمینار سه ساعته با موضوع تخصصی برای او بهتر است. “مختصر و مفید و پیش به سوی چالش بعدی” شعار او خواهد بود.

تجربه‌ی مشاوره

کارآفرین در حال رشد معمولا برنامه‌ای تجاری با جزئیات خیلی بالایی دارد، و محصولی که می‌خواهد تولید کند را دقیقا توصیف می‌کند.

او تحقیقاتی در رابطه با بخش مشتریان و توصیف بازار انجام داده است ولی بیشتر اطلاعات آنها براساس آمار و سایر اطلاعات به دست آمده از منابع ثانویه است.

تعداد کمی از این کارآفرینان ارتباط مستقیمی با مشتریان دارند، یا دانش کمی درمورد بازار و نیازهای آن از شغل‌های قبلی خود به دست آورده‌اند.

این افراد بودجه‌های مختلفی را تهیه می‌کنند و برنامه‌ریزی را از سه سال جلوتر انجام می‌دهند. اما این ارقام معمولا بر اساس فرضیات آماده می‌شوند. بزرگترین ضعف کارآفرین در حال رشد معمولا کمبود دانش و ارزیابی واقع‌گرایانه از اندازه‌ی بازار، مشتریان و زمان رخنه به بازار است.

بنابراین باید تلاش کنید تا داده‌هایی دست اول درمورد بازار داشته باشید. باید با تُجاری صحبت کنید که درمورد بخش مشتریان و خود مشتریان آگاهی دارند. وقتی تعداد مشتریان را تخمین زدید، می‌توانید برنامه‌های گسترش را کاهش داده یا کنسل کنید.

یکی دیگر از مشکلات بسیاری از کارآفرینان در حال رشد این است که نمی‌توانند دیدی کلی داشته باشند، یعنی نمی‌توانند در کنار محصول خود به همه‌ی شرکت هم فکر کنند.

طرح تجاری، یکی دیگر از مشکلاتی است که باید مورد بررسی قرار دهید، طرح تجاری یعنی: شرکت چطور درآمد‌زایی می‌کند؟

مشاور برای ارائه‌ی مشاوره به کارآفرین در حال رشد باید بیشتر روی بازار و مشتریان تمرکز داشته باشد تا روی محصول.

نو‌آوری

کارآفرین در حال رشد به سوی پیشرفت می‌رود، پس اگر حس کند که محیط و مشتریان عقیده و الگوی خرید خود را تغییر می‌دهند، فورا شروع به تطبیق یا تغییر دادن تجارت می‌کند تا بتواند نیاز‌های جدید را برآورده سازد.

3.کارافرین پروژه محور

شرکت

وقتی کارآفرین پروژه محور با مشاور ملاقات می‌کند، معمولا خودش هم نمی‌داند چه چیزی را می‌خواهد بفروشد. آنها معمولا ایده‌ها و مفاهیمی را در ذهن دارند که خیلی مشخص نیست. برای همین هم سخت است که اصل شرکت را دریابیم، ولی غیر ممکن نیست.

برای این نوع کارآفرین به دست آوردن سود خوب اهمیت زیادی ندارد. مهم‌ترین مسئله این است که ایده یا خدماتی که این کارآفرین ارائه می‌دهد از بهترین کیفیت برخوردار باشد.

شرکت‌های این گروه معمولا دارالترجمه‌، طراح ایده، مشاور برگزاری نمایشگاه، مدیر اجرای مراسم، طراح گرافیک، مؤلف، ارتباط هنری، طراحی داخلی هنری، روان‌شناس، فیلم‌ساز، طراح پارچه، طراح نور مجسمه، ویراستار و غیره هستند.

شخصیت

کارآفرین پروژه محور اساسا در یکی از رشته‌های علوم انسانی تحصیل کرده و تخصص دارد. شاید در رشته‌های هنر و روان‌شناسی لیسانس یا فوق‌لیسانس دارد، هنرپیشه‌ای است که در کار تئاتر تجربه دارد، ماماست و به مادران کمک می‌کند تا برای تولد اولین نوزاد خود آماده شوند یا طراح گرافیک است.

شرکت معمولا روی این تمرکز دارد که چه چیزی برای افراد جالب است، به مؤسس شرکت فرصت کار کردن و رشد کردن می‌دهد، و به روش‌هایی عمل می‌کند که از نظر اخلاقی صحیح هستند.

اگر کارآفرین پروژه محور یک کار خسته کننده و معمولی را پیدا کند که شامل موارد مورد علاقه‌اش می‌شود احتمالا آن را می‌پذیرد، ولی چنین شغلی اغلب وجود ندارد.

انگیزه‌ی او برای شروع یک کار جدید ممکن است نارضایتی از شرایطی باشد که کارفرمای او برای مشتریان و مراجعان ایجاد کرده است و این کارآفرین می‌خواهد شرایط را بهتر کند. یا اینکه اخیرا بیکار شده است و می‌خواهد ببیند آیا می‌تواند بالاخره به رؤیایش برسد و با استفاده از دانش و تخصص خود پول به دست آورد.

کارآفرین پروژه محور معمولا خود را تاجر نمی‌بیند، بلکه فکر می‌کند کسی است که فقط به روش‌هایی به غیر از کارمندی کسب درآمد می‌کند. کارآفرین پروژه محور اصلا قصد ندارد کسی را استخدام کند، بلکه ترجیح می‌دهد با افراد قراردادی مختلفی کار کند.

این افراد ممکن است چند فرزند، همسر و سرگرمی‌هایی داشته باشند که از اهمیت زیادی در زندگی آنها برخوردار است.

تجربه‌ی مشاوره

کارآفرین پروژه محور معمولا خدمات گسترده‌ای را ارائه می‌دهد. مثلا: “مشاور در چین” یا “مشاوره‌ی ترکیبی”.

معمولا برای این کارآفرین توضیح اینکه دقیقا چه خدماتی را ارائه می‌دهد یا مشتریان او چه کسانی هستند، کار بسیار دشواری است. بنابراین باید زمان زیادی را برای این بگذرانید که این ایده‌ را اصلاح و تبدیل به یک برنامه‌ی تجاری قابل اجرا کنید. مشاور باید به او کمک کند تا در مدت کوتاهی طرح خود را توجیه کند.

اگرچه ممکن است سخت باشد، ولی می‌توان ایده‌ی تجاری را پیدا کرد. شما با افراد حرفه‌ای و باهوشی سر و کار دارید که در تجارت تازه‌کار هستند. باهم می‌توانید روش کار مناسب را پیدا کنید.

آماده کردن بودجه معمولا نسبتا ساده است، چون هزینه‌ها کم و واقعا قابل پیش‌بینی هستند. درآمد حاصل از فروش معمولا بالاست، بنابراین کارآفرین پروژه محور مجبور نیست تا برای کسب درآمد مورد نظر خود، فروش سالیانه‌ی بالایی داشته باشد.

به علاوه، معمولا این پروژه‌های جدید سرمایه‌ی زیادی نیاز ندارند. ابزار آنها برای تولید محصول “دانش و تجربه” و یک کامپیوتر است. کارآفرین پروژه محور همه‌ی اینها را دارد.

کسب دانش جدید

کارآفرین پروژه محور در حرفه‌ی خود کاملا حرفه‌ای است، و در جریان آخرین پیشرفت‌ها در این حوزه قرار دارد.

برای این افراد حالت ایده‌آل این است که بیشتر روی پیشرفت شخصی و حرفه‌ای تمرکز کنند تا کسب درآمد برای شرکت.

آنها دوست دارند دانش تجاری را از طریق شرکت در کلاس‌های مختلف به دست بیاورند و در استفاده از اینترنت ماهر هستند. هرچه کلاس‌هایی که شرکت می‌کنند بیشتر باشد بهتر است. برای آنها اینترنت جایی است که از آن دانش واقعی را به دست می‌آورند، ولی اینترنت به تنهایی کافی نیست. مربی و مشاور داشتن خوب است و می‌توان آن را با هر کسی انجام داد که درک سازنده‌ای از مسائل داشته باشد.

نوآوری

این افراد موقع همکاری با کسانی که مثل خودشان فکر می‌کنند، از مشکلات‌شان صحبت می‌کنند.

اگر مشتری و محیط اطراف چیز متفاوتی می‌خواهد، می‌تواند عملکرد خود را تا حدودی تغییر دهد، ولی تغییر کامل برای آنها مانند خیانت به اخلاقیات است.

4.کارافرین سبک زندگی

شرکت

کارآفرین سبک زندگی نمی‌تواند از تحصیلات خود برای شروع تجارت استفاده کند، و احتمالا تجربه ی زیادی هم ندارد. او کارش را برای “عشق به کار” انجام می‌دهد.

او کاری می‌کند که اعتقاد دارد باعث لذت سایر افراد می‌شود و چه بهتر که بتواند از آن پول هم در بیاورد.

کارآفرین سبک زندگی ممکن است فروشنده‌ی آلوئه‌ورا یا محصولات لاغری باشد، ویترای کار کند، کتاب‌‌های کودکان بنویسد، هنر درمانی و مشاوره انجام دهد یا روان‌سنجی کند.

مادر شاغل آمریکایی احتمالا یک فروشگاه اینترنتی باز می‌کند، مربی شخصی می‌شود، نسخه‌برداری پزشکی انجام می‌دهد و یا دستیار مجازی برای شرکت‌های کوچک می‌شود.

شخصیت

کارآفرین سبک زندگی احتمالا زن میان‌سالی است که در این برهه از زندگی کشف کرده است که شناختی از زندگی دارد و می‌تواند خلاق باشد.

ممکن است در گذشته معلم، کارگردان هنری یا منشی بوده باشد.

فرزندان او بزرگ شده‌اند و حالا وقت دارد علاوه بر فرزندان و شغل، به جنبه‌های دیگر زندگی خود بپردازد.

کارآفرین سبک زندگی علاقه‌ی زیادی دارد که تجارت بخشی از زندگی او باشد، چون که این تجارت نشان‌ دهنده‌ی جنبه‌ی جدیدی از شخصیت اوست.

این تجارت مهم‌ترین بخش زندگی او نیست، هنوز هم فرزندان و زندگی شخصی از اهمیت بالاتری برخوردار هستند.

و ندرتا اتفاق می‌افتد که این کارآفرین به درآمد تجارت خود نیاز داشته باشد.

کارآفرین سبک زندگی اغلب تحصیلات بالایی دارد، ولی از این تحصیلات برای فعالیت‌های تجاری استفاده نمی‌کند. او دانش مورد نیاز برای شروع این تجارت را معمولا از طریق آموزش نیمه‌وقت یا دوره‌های آخر هفته به دست می‌آورد.

گروه به‌خصوصی از کارآفرینان سبک زندگی در آمریکا “مادران شاغل” نامیده می‌شوند. اما این نوع معمولا تجارت‌های سنتی یا پروژه محور را شروع می‌کنند، و هدف آنها شروع یک تجارت، تمرکز روی خانواده و هم‌زمان داشتن یک زندگی جالب است.

درآمد مادران شاغل می‌تواند کمکی برای درآمد خانوادگی باشد.

کارآفرین سبک زندگی معمولا خانم است.

تجربه‌ی مشاوره‌

خیلی از کارآفرینان سبک زندگی درمورد محصولات و خدمات خود بسیار مشتاق هستند و اعتقاد دارند که اطرافیان آنها هم باید هیجان زده باشند.

خیلی از افراد به این موضوع علاقمند هستند ولی تعداد کمی از آنها حاضرند پولی بابت آن بپردازند. شاید به خاطر اینکه بازار سیاهی برای این خدمات وجود دارد یا این خدمات به صورت رایگان هم انجام می‌شوند. این مسئله در مورد خدمات مربوط به درمان‌های گیاهی نیز به طور خاصی صدق می‌کند، چرا که خیلی از افراد در خانه هم می‌توانند این کار را انجام دهند.

به عنوان مشاور ممکن است سخت باشد که تجارتی با درآمد قابل قبول برای این نوع از کارآفرینان آغاز کنید. ولی مسئله‌ی اصلی این نیست، مشاور باید این مسئله‌ را قبول کند و به کارآفرین کمک کند تا با توجه به موانعی که در زندگی شخصی دارد موفق شود.

کارآفرینان سبک زندگی ممکن است مجبور شوند تا درآمد دومی نیز داشته باشند و کار در شرکت را به عنوان کاری جانبی در پیش بگیرند.

مادران شاغل اعتقاد دارند که در کنار خانواده بودن و هم‌‌زمان کسب درآمد کردن هدف اصلی است، بنابراین توصیه‌ای که به آنها می‌دهیم باید هم‌زمان با تمرکز بر روی سودرسانی، به حفظ محیط صمیمی خانواده هم توجه داشته باشد.

کسب دانش جدید

کارآفرین سبک زندگی به کلاس یا جلساتی می‌رود که فرصت مصاحبت با کارآفرینانی که وضعیت مشابه به او را دارند، فراهم کند.

برای کارآفرین سبک زندگی اهمیت زیادی دارد که تا حد ممکن دانش کسب کند و در انجمن‌های آنلاین شرکت کند تا بتواند درمورد خدمات و محصولاتی که می‌فروشد صحبت کند.

او دانش تجاری خود را از اینترنت و با صحبت کردن با صاحبان شرکت‌های کوچک به دست می‌آورد. او ممکن است در دوره‌های رایگان کارآفرینی شرکت کند، ولی توسعه‌ی بخش تجاری شرکت برایش اهمیت چندانی ندارد.

مادر شاغل دقیق‌تر به دنبال کلاس‌های تجارت و مشاوران تجاری حرفه‌ای می‌گردد، چون که هدف او درآمدزایی از شرکت است.

نوآوری

توسعه‌ی خدمات و محصولات شرکت با همکاری شرکت‌های مشابه انجام می‌شود. مشتریان و سایر افراد در این بحث شرکت داده نمی‌شوند.

کارآفرین سبک زندگی دوست دارد محصولات یا خدمات خود را بهبود ببخشد و در دوره‌ها و جلسه‌هایی شرکت کند که به او درک بهتری از این خدمات می‌دهند. برای او فرقی ندارد که این بهبود بخشیدن تأثیری در توسعه‌ی اقتصادی شرکت دارد یا نه.

مادر شاغل به بازار نگاه می‌کند و طبق آن خود را تغییر می‌دهد.


  • شراره مهبودی